مرگ در کمین شغل پاکبانی / زندگی سخت نیروهای خدمات شهرداری
تاریخ انتشار: ۸ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۳۵۹۸۱
روزنامه اعتماد - لیلا شوقی
مثل برگ خشک پاییزی، با ضربهای میافتند و میمیرند، به ناگاه. صدای خشخش جارویشان اما تا مدتها در ذهن خواهد ماند، تا دوباره خبری برسد، پاکبان دیگری، جان عزیزش به خاطر بیاحتیاطی خودرویی، در تاریکی سیاه پایتخت، گرفته شود؛ این محتملترین اتفاق است، زمانی که شبهای تهران، به خاطر صرفهجویی، تاریک است و چراغهایش، یکی در میان خاموش، پاکبانان از لباس مناسب بیبهرهاند و لباس شب تاب به تن ندارند و خلاف قانون، پیمانکاران شهرداری به جای این که در بزرگراهها از خودروهای شستوشو و نظافت استفاده کنند، از پاکبانان استفاده میکنند و بدتر این که آمار و مطالعه دقیقی از جان باختن و پاک شدن شان از صحنه زندگی، از مجروحیت و در کل از ایمنی شغلی سرمایههای انسانی شهرداری، وجود ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هرچند که قانون جدید ابلاغ شده است برای حمایتشان، عمر قانون اما کوتاه است و طفل نوپا تا جان بگیرد، جانها تهدید میشود و یا از دست میرود.ساعت 2 بامداد بیستم بهمنماه زمانی که الیاس محمدی پاکبان 22 ساله، از میله بالا رفته و با دقت مشغول پاک کردن پرچمهای کشوری که مهاجر آن است، بود، حتی برای یک لحظه هم فکرش را نمیکرد که لحظات آخر عمرش را میگذراند.
چند دقیقه بعد، پژویی پارک کرد، فردی عصبانی از خودرو پیاده شد و الیاس را پایین کشید و بدون این که توجه کند به لباس نارنجی او و یا بدون این که به گفته دوستان و همکاران الیاس گوش کند، با او درگیر شد و درنهایت زندگیاش را پایان داد و او را از بالای پل نیایش، پایین انداخت. هرچند که حالا قاتل الیاس دستگیر شده است و ادعا کرده که فکر میکرد، الیاس در حال اهانت به پرچم کشورش است، الیاس اما حالا به میانه زندگی نرسیده، ناکام از دنیا رفته است.
حالا اسم و عکس جوان ناکام در فضای مجازی دست به دست میشود و بسیاری به خونخواهی بلند شدهاند؛ هرچند که رییس مجلس شورای اسلامی از ماجرای قتل خبری ندارد اما شهردار، قول داده است به پیگیری حق و حقوق این پاکبان جوان. به خاطر همین است که به سراغ افرادی رفتیم که با مشکلات شغلی زیادی دست و پنجه نرم میکنند؛ مهمترین مشکل آنها نداشتن امنیت شغلی، تصادف و آسیب خودروهاست.
جانی که به راحتی پاک میشوددرست 2 روز قبل از قتل الیاس، در 18 بهمنماه امسال، پاکبانی در یاسوج، در محدوده شرفآباد، درست زمانی که مشغول به خدمت بود، بر اثر تصادف، مجروح و به بیمارستان منتقل شد؛ 14 بهمنماه هم پاکبان دیگری در یاسوج در محدوده بلوار قرنی و در شیفت شب، به خاطر بیاحتیاطی یک راننده تصادف کرد، پاکبان را به بیمارستان منتقل کردند و چون به موقع منتقل شده بود، از مرگ نجات پیدا کرد. بهمن فرجزاده پاکبان 63 قیامدشت اما مانند این پاکبانها خوششانس نبود.
دهم بهمنماه امسال رانندهای با او تصادف کرد و متواری شد، شاید اگر این پاکبان همان زمان به بیمارستان منتقل میشد، او حالا در کنار خانوادهاش، 5 فرزندش بود. درست است که بهمن، ماه بدی برای پاکبانان بود و جان بسیاری از آنها در این ماه از دست رفت، از ابتدای سال اما جان پاکبانان زیادی تهدید شد. 28 فروردین، یونس ربیعالاولی پاکبان قمی، در تاریکی شب، زمانی که در حال انجام وظیفه بود، به خاطر بیاحتیاطی راننده یک خودروی سواری، جان باخت. 19 اردیبهشتماه، رانندهای در بندرعباس، جان علی اسماعیلی را گرفت. در 26 خردادماه، پاکبان تهرانی که در ساعات ابتدایی بامداد، در حالت تمیز کردن مسیر بیآرتی بود، با خودرویی که در مسیر ممنوعه در حال تردد بود، برخورد و جان باخت. 4 مردادماه، راننده مشهدی خوابآلود، 3 پاکبان را مجروح کرد. 2 نفر از این پاکبانان پس از درمان مرخص شدند اما یکی از آنها زیاد خوششانس نبود تا مرگ به استقبالش بیاید.
در 24 شهریورماه پاکبان همدانی در حین کار و براثر برخورد با جرثقیلی که نیوجرسی را جابهجا میکرد، جان خودش را از دست داد. 10 آبان ماه اما اتوبوس بینشهری زمانی که داشت از محوطه ترمینال شهری ارومیه با سرعت غیرمعمول خارج میشد، پاکبان 23 ساله را زیر و جانش را گرفت. 5 دیماه، سناریوی تکراری خودرویی که پاکبانی را زیر میگیرد، در قزوین تکرار شد. 14 روز بعد، 29 دی ماه، در تبریز علی طبال، زمانی که در حال جمعآوری زباله بود، بر اثر برخورد یک خودروی سواری در محور شمالی خیابان فارابی جان باخت.
اینها حوادثی است که امسال مرگ را برای چندپاکبان به همراه داشته، تصادف و مجروحیت که الی ماشاءالله است. تنها آن دسته از مجروحیتهایی رسانهای میشوند که مقام شهرداری به دیدار و دلجویی رفته است؛ درست مانند اصغر آدیبیگ پاکبان منطقه 7 که در حین خدمت، مجروح شد و مسئولان شهرداری به دیدنش رفتند تا عکسش در همه جا منتشر شود. همه پاکبانان مجروح اما این قدر خوششانس نیستند.
مجروحیت همیشگیچراغهای اتوبان همت، یکی در میان، روشن است، خروجیها اما تاریک است. رانندهها از خروجیها که میگذرند، باید ترمز بگیرند و چشم شوند برای دیدن، با اندک نوری که خودرویشان روشن کرده، فقط جلوی پا قابل دیدن است. علی، از میان درختان و تپهها، با جاروی بلندش همین جا، در همین نوری که نیست، کار میکند. خودروها بیتفاوت از او، با سرعت عبور میکنند، باد تندی که از عبور آنها میآید، علی را اندکی جابهجا میکند. علی، 45 سال سن دارد و حالا 10 سالی میشود که پاکبان آلودگی شهری پایتخت است.
او درددلها دارد از شیفتهای شبش. به یاد دارد، 5 سال قبل، ساعت 4 صبح، مشغول کار خودش بود، خودرویی با سرعت گذشت و خورد به او. او البته خوششانس بود، دستش خورد به خودرو. دستش شکست و 2 ماه در گچ بود. دوست علی، اما مانند او خوششانس نبود، زمانی که با خودرویی تصادف کرد و پاهایش کرخت و بیحرکت ماند تا توان راه رفتن را از دست بدهد و هم دل و همنشین ویلچر شود. علی تعریف میکند که اغلب پاکبانها، زخم خوردهاند از خودروها و نه، از عوامل محیطی دیگری. یک روز، زباله تیزی در دستانشان فرومیرود و آنها را زخمی و آلوده میکند و روز دیگری، خودرویی از رویشان عبور میکند.
قدشان کوتاه است، هر دو خوش خنده، کنار هم میایستند و جواب میدهند، محمد و سلمان که در دهه 60 زندگیشان قرار دارند و حالا سالهاست دست به جارو، برای تمیز شدن شهر تلاشها میکنند. محمد دستش را نشان میدهد، جای بخیه هنوز در دستانش است، میگوید که در 23 سال خدمت، 4 بار دستش و یک بار یکی از انگشتان پایش شکسته است؛ پیمانکار همیشه او را به درمانگاه و بیمارستانی برده و هزینهها را پرداخت کرده است. سلمان اما خوششانستر بوده است. جز 2 بار، شکستن انگشتان، مجروحیت دیگری، به سراغش نیامده است. او اما زیاد زخم برداشته است. دستمزد سلمان و محمد، 7، 8 میلیون تومان است. خرج یک زندگی سخت با سفرهای که خیلی از مواقع خالی است.
وضعیت نامطبوبمقالات و یا گزارشهایی از پاکبانان تهرانی وجود ندارد و شاید اگر هم وجود داشته باشد، منتشر نشده است اما بررسیای در سال 94 و در تبریز انجام شده که نتایج مساعدی را منتشر نکرده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که 36.7 درصد پاکبانان در 2 سال گذشته، حداقل یک حادثه را تجربه کردهاند. 20.7 درصد پاکبانان کمردرد و 10.7 درصد مشکلات پوستی را تجربه کردهاند.
81.26 درصد از پاکبانان مورد مطالعه دارای وضعیت نامطلوب ایمنی هستند؛ در این میان و در مولفه ایمنی و بهداشت، مشکلات لباس کار و سایر لوازم حفاظتی از درصد بالاتری برخوردارند؛ 80 درصد از پاکبانان تبریزی، از لباس نامطلوب استفاده میکنند. نظرسنجی دیگری که در مشهد انجام شده است، نشان میدهد که تقریبا همه پاکبانان مشهدی، دارای لباس کاریاند، 66 درصد دارای کفش کاری و لباس کاری هستند، 43 درصد دارای لباس کار، کفش کار و دستکشاند و تنها 12 درصد، دارای لباس کار، کفش کاری، دستکش و ماسک هستند. البته در تحقیق شهر مشهد تقریبا مشخص نشده است که لباسهای کاری شبنماست یا نه.
یکی از مولفههای مهم پژوهش، مسئله نور است که طبق این بررسی، خیابانهای تبریز تنها از 48 درصد نور کافی برخوردارند و در مشهد هم مسئله نور، از اهمیت چندانی برخوردار نبوده، چون مورد مطالعه قرار نگرفته است. در تهران اما حالا چند سالی میشود، نورهای بزرگراهها یکی در میان روشنند و یا نه، به کلی خاموشند تا پاکبانی که لباس شبرنگ هم ندارد، در تاریکی شب در زمانی که به دنبال نان حلال است، خودرویی او را زیر بگیرد، مجروحش کند و یا نه جانش را بگیرد.
در دست اقدام«آمار نداریم.» این حرف مهدی بابایی، عضو کمیسیون سلامت، محیطزیست و خدمات شهری شهر تهران است، این که آماری از پاکبانان مجروح و یا کشته شدهای که از ابتدای سال، هر شب جانشان در خطر است، وجود ندارد. هرچند که او به اعتماد میگوید، قوانین و دستورالعلهایی به تازگی تنظیم شده است تا پاکبانان ایمنتر کار کنند.
او از قانونی میگوید که عمر ابلاغش حدود 2 ماهه است و براساس آن، پیمانکاران باید تجهیزات ایمنی مناسب پاکبانان از جمله لباس شب رنگ، کفش، دستکش و ماسک را تامین کنند. مهمترین از آن اما این است که هیچ پیمانکاری حق ندارد، پاکبانی را مجبور کند تا جارو به دست، در حاشیه بزرگراه به کار بگیرد.
اتفاقی که رسما و در عمل، آنچه که مشاهدات میدانی ما نشان میدهد، اجرا نمیشود. البته که بابایی معتقد است، عمر این ابلاغیه کوتاه است و به مرور هم شهروندان شاهد اجرایی شدن آن میشوند و هم پاکبانان شغل ایمنتری را تجربه میکنند. سوال اما این است که قانون با پیمانکار متخلف چه کار میکند؟ بابایی توضیح میدهد که برای بار اول توبیخ و هشدار در انتظار متخاطی است، جریمه و پایان همکاری با شهرداری در همکاریهای بعدی قرار دارد. اگر هم پاکبانی با تیر غیب مجروح شود، نقص عضوی شامل حالش شود و یا این که نه، جانش را از دست دهد، این پیمانکار است که باید هزینهها را پرداخت کند.
قانون نوپا اما فعلا فقط در حد کلام است و اجرایی نشده است تا دوباره از نو، خودرویی تند و سریع براند و پاکبانی را که نه لباسش مناسب کار است و نه باید در آنجا باشد برای تمیز کردن، جانش تهدید شود و یا شاید نه، بدتر، فردی به خیال خودش، پاکبان را از پل پرت کند و جان جوانش را بگیرد.
کانال عصر ایران در تلگراممنبع: عصر ایران
کلیدواژه: شهرداری پاکبان نشان می دهد خوش شانس بهمن ماه لباس کار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۳۵۹۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پاکبان پاکسرشتِ زنجانی
«بهروز اسکندری» پاکبان شهرداری منطقه 2 زنجان که به گفته خود زندگی معمولی دارد و از لحاظ اقتصادی جزو قشر پایین جامعه است، با مشاهده کیف حاوی ارزهای رنگارنگ و سکههای طلا وسوسه نشد و با تلاش بسیار توانست صاحب کیف را پیدا کند و آن را دست نخورده به او بازگرداند؛ اقدام تحسینبرانگیزی که موجب شد وی به موجب امانتداری و پاکدستی از سوی شهرداری زنجان مورد تقدیر قرار گیرد و الگوی ایثار و شرافت برای همه شود.
بهروز اسکندری طی گفتوگویی راجع به جزئیات این اتفاق و انگیزهاش در بازگرداندن کیف پر از ارز به صاحبش گفت: شغل من پاکبانی است و مثل سایر همکارانم باید نیمههای شب از خواب بیدار شوم تا قبل از تردد شهروندان و در صبحدم بنا به وظایفی که داریم شهر را پاکیزه تحویل شهروندان دهیم.
وی افزود: نیمههای شب سهشنبه هفته گذشته حین رفت و روب خیابان خرمشهر زنجان با کیفی پر از پول مواجه شدم و به قصد اطلاع و آگاهی برای دستیابی به آدرس یا شماره تلفن صاحب کیف، آن را بازکردم که با بستههای دلار، یورو و مدارک شناسایی مواجه شدم. از آنجا که هیچ شماره تلفن یا آدرسی در کیف نبود، موضوع را با مسؤولان شهرداری در میان گذاشتم.
اسکندری در ادامه افزود: پس از بررسی کیف، بلیت اتوبوس صاحب کیف را در لابهلای کیف پیدا کردم و با زحمت فراوان توانستم خود را به ترمینال زنجان، تعاونی 8 برسانم تا شاید شماره یا آدرسی از وی پیدا کنم. خوشبختانه از این طریق توانستم وی را پیدا کنم و در محضر مسؤولان شهرداری کیف و محتویات آن را بیکم و کاست پس دهم.
وی در پاسخ به این سوال که انگیزهاش برای بازگرداندن کیف چه بوده است، گفت: هرچند در این شرایط اقتصادی افرادی همچون من بیتردید نیاز به پول دارند ولی من این پولها را متعلق به صاحبش دانستم و چون اعتقاد زیادی به خوردن مال حلال دارم، بنابراین حتی سر سوزنی وسوسه نشدم که کیف را به صاحبش بازنگردانم. علاوه بر این چون خودم چندی پیش همه مدارک معتبرم را در کیف دستیام گم کردم و برای دستیابی به آن مدارک خیلی اذیت شدم، شرایط روحی صاحب کیف را که حاوی ارز و مدارک معتبر زیادی بود، درک کردم و تمام تلاش خود را برای شناسایی صاحب کیف و بازگردندان آن بهکار گرفتم.
اسکندری ادامه داد: شغل پاکبانی طوری است که معمولا باید نیمههای شب از خواب بیدار شد، چرا که ساعت 4 بامداد حضور و غیاب انجام میشود و نیروها بنا به وظایفی که دارند بلافاصله دست به کار میشوند. نان حلالی که به این شکل و با این مشقت درمیآید، بیتردید هیچ وقت آن را حرام نمیکنیم و به همین دلیل با مشاهده کیف پر از پول، وسوسه نشدم، چون شرایط صاحب کیف و نگرانی او را درک کردم.
پاکبان پاکدست اضافه کرد: ساعت 4.5 صبح که کیف را در خیابان خرمشهر زنجان پیدا کردم، نخستین چیزی که به ذهنم رسید، پیداکردن آدرس یا شماره تلفن صاحب کیف بود که خدا را شکر او را پیدا کردیم. کیف متعلق به همشهری خودم در شهر زنجان است که البته مقیم کاناداست که به گفته خودش برای چند روز به ایران سفر کرده است.
وی درباره جزئیات زندگی خود گفت: بنده 44 سال سن دارم و دارای 3 فرزند هستم. حقوق ماهانهام 11 تا 12 میلیون تومان است. خدا را شکر، توانستم پس از گذراندن چند سال مستاجری، با زحمت یک خانه کوچک را در سالهای پیش بخرم، علاه براین شکرگزارم که صاحب شغل هستم و خود و خانوادهام تندرست هستیم و از همه مهمتر نان حلال به خانه میبرم.
اسکندری درباره محتویات داخل کیف هم گفت: یک بسته دلار و یک بسته یورو همراه چندین سکه خارجی و کارتهای بانکی، گواهینامه و کارت شناسایی بود که خدا را شکر آن را به صاحبش بازگرداندم.
وی در پاسخ به اینکه صاحب کیف و مسؤولان شهرداری پس از انجام این اقدام تحسینبرانگیز چگونه از شما تقدیر کردند، گفت: من هیچ توقعی از صاحب کیف نداشتم اما وی با اصرار زیاد و به خاطر خوشحالی از اینکه کیفش پیدا شده بود، از من تقدیر کرد همچنین مسؤولان شهرداری نیز به دلیل تعهد و امانتداری بنده را تشویق و از من تقدیر کردند.
تقدیر از پاکبان پاکدست در روز کارگر
شهردار زنجان نیز گفت: به پاس خصلت نیک امانتداری و پاکدستی پاکبانی که کیف حاوی ارز و مدارک معتبر یک شهروند را پیدا کرد و آن را به وی بازگرداند، در روز کارگر از وی تقدیر شایسته میشود.
علیرضا فیروزفر با بیان اینکه کارگران بویژه نیروهای پاکبان زحمات زیادی میکشند و نان حلال به خانه میبرند، افزود: نکته قابل توجه این است که بهروز اسکندری، پاکبان زنجانی به دلیل پایبندی به اخلاق و اعتقادات و تعهد کاری، بدون هیچ چشمداشتی کیف پولی را که پیدا کرد، به صاحبش بازگرداند.
به گفته وی، نکته این است که در مملک ما الحمدلله شیوه زندگی ائمه اطهار جاری است و اینها نشان از این دارد که مردم در تمام سطوح پایبند به مسائل دینی و ارزشهای اسلامی و اخلاقی هستند و این پایبندی هیچ سطح و جایگاهی نمیشناسد، بویژه اینکه قشر زحمتکش کارگر و پاکبان این دینداری را در عمل بخوبی نشان میدهند که قابل تقدیر است.
معاون خدمات شهری شهرداری زنجان نیز گفت: پاکبان زنجانی کیف حاوی مقادیری دلار، یورو و مدارک شناسایی یک شهروند را به صاحبش بازگرداند.
سیداسماعیل موسوی افزود: بهروز اسکندری از پاکبانان شهرداری منطقه ۲ روز سهشنبه چهارم اردیبهشت جاری مشغول فعالیت بود که کیف پول حاوی مدارک معتبر شناسایی و مقادیری دلار را پیدا میکند.
وی اضافه کرد: او بلافاصله با مدیر خود تماس گرفته و ماجرا را اطلاع میدهد، سپس با بررسیهای به عمل آمده شماره شهروند زنجانی را با دشواریهایی پیدا کرده و کیف را با تمام محتویات در حضور مسؤولان مربوط در منطقه ۲ به صاحب آن بازمیگرداند.
موسوی ادامه داد: این اقدام شایسته گویای جاری بودن خصلتهای نیک امانتداری و پاکدستی در میان زنجانیهاست و این کار پاکبان امانتدار و درستکار موجب افتخار هم استانیهاست.
منبع: وطن امروز